-
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- محمد در به نام خدا
- سمیه در به نام خدا
- حسام در کرگدن و دم جنبانک
- مریم در کرگدن و دم جنبانک
- ن. در کرگدن و دم جنبانک
بایگانیها
دستهها
اطلاعات
بایگانی دسته: داستانهای کوتاه
سلام
کرگدن و دم جنبانک
کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می رفت. دم جنبانکی که همان اطراف پرواز میکرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهاست… کرگدن گفت: همه کرگدن ها تنها هستند. دم جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست … ادامهی خواندن
ارسال شده در داستانهای کوتاه
3 پاسخ